در دهه ۶۰ میلادی به دلیل جنگ با اسرائیل، دمشق در وضعیتی بحرانی قرار داشت، اقتصاد کشور تضعیف شده بود و کشور آمادگی جنگی تازه با اسرائیل را نداشت، در جلسهای مشهور به نشست تموز که در پارلمان سوریه برگزار شد، بسیاری طرفدار راهحلی معقولتر و میانه بودند، کامل امین ثابت سیاستمدار افراطی و جنگطلب که به تازگی برای پست معاونت وزارت دفاع سوریه در نظر گرفته شده بود، در حالی که اشک میریخت خطاب به حضار و نمایندگان پارلمان، طرفداران آتشبس را به خیانت به امت عربی متهم کرد و فریاد میزد تا سوزاندن جسد آخرین یهودی اسرائیلی نباید از پای نشست. السودانی افسر استخباراتی رژیم بعث سوریه با کمک KGB موفق شد امین ثابت را در حین مخابره اطلاعات به تلآویو دستگیر کند، معلوم شد که او در اصل یک عرب یهودی مصری با نام الی کوهن است که به عنوان یک سیاستمدار فناتیک و مهینپرست عرب اسلامگرا موفق شده بود به حلقههای بالای قدرت در دمشق نفوذ کند.
به گزارش آفتابنیوز؛ مواضع و پرونده علیرضا اکبری که اخیرا به جرم جاسوسی برای انگلیس اعدام شده بود نیز چندان بیشباهت به منش کاری امین ثابت نیست. او در گفتگوهای پرشمار رسانهای که داشت سخت از گروههای سیاسی میانهرو و اصلاحطلب کشور انتقاد میکرد و برجام را توافقی بر ضدمنافع ملی کشور توصیف مینمود، همچنین طرفدار رویکردی متخاصم در سیاست خارجه به شمار میرفت. او در یک مصاحبه، نامه احمدینژاد به جرج بوش را «اقدامی لازم، ضرورری و عزتمندانه» خواند.
اکبری در نشستی که در سال ۱۳۹۲ در موسسه دیپلماسی ایرانی جهت میزبانی از نمایندگان کاندیداهای وقت ریاست جمهوری تشکیل شد، به نمایندگی از محسن رضایی حضور یافت و ضمن حمله به اصلاحطلبان و اعتدالیون، از آنچه وی «افول منحنی پیشرفتهای هستهای در دوره اصلاحات» نامید گله کرد. وی بار دیگر با دفاع از مواضع محسن رضایی میگوید که وی معتقد است که باید «در سطح جهانی سیاست موازنهسازی را» در پیش بگیریم.
اکبری در گفتگویی با ایسنا نظرات خود در مورد «موازنه با قدرتهای جهانی» را شفافتر توضیح داده است و دستیابی به سلاح هستهای را «بازدارنده» توصیف و اظهار میدارد: «شاید بیشترین خاصیت سلاح هستهای عدم استفاده از آن است و مهمترین بهرهای که از آن تاکنون برده شده ایجاد نوعی بازدارندگی و برتری قوا بوده است. کاربردهای عدم استفاده از سلاح هستهای در عین داشتن آن قابل مقایسه با کاربردهای استفاده از این سلاح نیست.»
وی در جلسه حزب جوانان ایران اسلامی گفت: «اینکه عدهای (اصلاحطلبان) میگویند غرب میتواند و آماده است تا به خاطر انرژی هستهای اجماعی جهانی علیه ایران ترتیب دهد، نظیر آنچه علیه عراق ترتیب داد، یک دروغ بزرگ است» دروغ بزرگی که به حقیقت پیوست و اجماع جهانی علیه ایران، کشور را در تحریمهای سخت اقتصادی غرق کرد.
وی بارها در گفتگوهای مختلف این گزاره را تکرار کرد که: «موازنه نسبی در مناسبات میان ایران و آمریکا راهحل مشکل است.» این همان پایه سیاست خارجی طیف افراطی و جبهبه پایداری است که معتقد است، ایران ابرقدرتی نظامی هموزن آمریکا است و خصومت دو کشور تا زمانی که آمریکا این موضوع را به رسمیت نشناسد باید ادامه یابد.
اکبری در مصاحبهای دیگر ضمن دفاع مجدد از حرکت کشور به سمت تسلیحات هستهای گفت: «داشتن سلاح هستهیی بدون استفاده از آن، بقا و تداوم منافع ملتی را که شایستگیهای اخلاقی و برتریهای انسانی دارند؛ تضمین میکند.» او در این گفتگو تلویحاً از گفتههای اصلاحطلبان در مورد امضای پروتکل الحاقی انتقاد کرد.
اکبری بهسان محافظهکاران تندرو، تهدیدهای آمریکا برای اعمال تحریمهای بیشتر را «لفاظی» قلمداد میکرد و اظهار میداشت: «ایران به عنوان کشوری مستقل در برابر هژمونی آمریکا ایستاده است و آنها با ماجرای مانند NPT قصد دارند از ضریب استقلال ما بکاهند».
این مقام سابق هچنین در گفتهای دیگر عنوان کرد: «پاشنهی آشیل ایالت متحده، سد نمودن مسیر تحقق حاکمیت آمریکا بر جهان است و باید در ماجرای برخورد با آمریکا از این پاشنهی آشیل استفاده کنیم» او آنها که مدافع توافق با غرب هستند را متهم کرد که در داخل کشور در حال «بدترین سمپاشیها» هستند.
وی در دوره دولت اصلاحات در کسوت رئیس بنیاد دانش و پژوهش به شدت از سیاست گفتگوی تمدنهای خاتمی انتقاد کرد و ضمن آنکه سیاست اصلاحطلبان را موجب تضعیف اقتدار ملی میخواند، اظهار کرد: «امروزه اقتدار ملی در حد مطلوب نیست و در بعد اعمال دیپلماسی و سیاسی خارجی نیز انتقاد پذیر است. اگر این نقیصه برطرف نشود و دولت تصمیم قاطع نگیرد که این بلا را بر طرف کند و با توجه به رشد سریع روند سیاسی - امنیتی جهانی، در حوزهی دیپلماسی نخواهیم توانست اقتدار و مشروعیت لازم را در محیط منطقهای و بینالمللی حاصل کنیم».
علیرضا اکبری در در همایشی با عنوان "پروندهی هستهیی ایران؛ فرصتها و چالشها" در دانشگاه امام صادق (ع) گفت: «عبور ایران از آستانهی هستهیی شدن عاملی برای ایجاد تحول در معادلات امنیتی، سیاسی و اقتصادی منطقه خاورمیانه و سیستم تابع خلیجفارس خواهد بود». «آستانه هستهای شدن» اصطلاحی است که معمولاً برای غنیسازی با کاربری نظامی استفاده میشود.
وی امضای پروتکل الحاقی را که به معنای تعهد ایران برای عدم استفاده از انرژی هستهای در مسیر نظامی است را «نه تنها تبعیضآمیز» میخواند بلکه آن را باعث ـ زیر سوال رفتن پرستیژ نظام!» معرفی میکرد.
جاسوس همدلی میکند نه انتقاد
هرچند رسانههای تندروی مانند کیهان همواره کوچکترین انتقاد فعالان سیاسی اصلاحطلب را با انگهای مانند نفوذی، جاسوس و عامل و فریبخورده بیگانه پاسخ دادهاند، اما ظاهراً نفوذیها، برای نزدیک شدن به هسته سخت قدرت همواره با سیاستهای رسمی به شدت همدلی میکنند و از هرگونه انتقادی پرهیز مینمایند، این مسئله علاوه بر فراهم کردن پوشش لازم برای آنها، زمینه نزدیکی هرچه بیشتر این افراد به منابع اطلاعاتی درون حاکمیتی را نیز فراهم میآورد. در جریان نفوذ کاترین پرز شکدم روزنامهنگار اسرائیلی به رسانهها و برخی مراکز کشور مشاهده شد که او با طرفداری از حضور ایران در یمن و ضمن حمله به اسرائیل، دقیقاً مواضع طیفهای تندروی مانند جبهه پایداری را تکرار میکرد.
چرا ضد برجام؟
پرسش این است که چرا علیرضا اکبری تا بدین حد تلاش داشت تا برجام محقق نشود و روابط خارجی کشور سمت و سوی بیشتر ستیزهجویانه پیدا کند. برخی پاسخ این سوال را در گفتههای نخست وزیران اسرائیل جستجو میکنند، یائیر لاپید برجام را یک «توافق بد» خواند و بنیامین نتانیاهو در یکی از اولین سخنرانیهای خود به عنوان نخستوزیر جدید اعلام کرد که «تمام تلاشش را برای به ثمر نرسیدن توافق هستهای ایران و طرفهای غربی» به کار خواهد بست.
الجزیره در مقالهای با عنوان «چرا عربستان و اسرائیل با توافق هستهای ایران مخالفند؟» مینویسد: «توافق برجام به این معنی است که ایران توان اقتصادی خود را باز خواهد یافت، روابط بینالمللی صدمهدیده خود را دوباره ترمیم خواهد کرد و همچنین پول لازم برای پیگیری برنامههایش را به دست خواهد آورد، در حالی که توان فنی ایران در حوزه هستهای نابود نمیشود».
دالیا داسا کی تحلیلگر RAND CORPORATION مینویسد: «اسرائیل طالب جنگ با ایران نیست، اما از قدرت گرفتن این کشور نیز استقبال نخواهد کرد، توافق برجام یعنی پول بیشتر و تجارت سهلتر برای ایران و این گزینهای نیست که چندان خوشایند تل آویو باشد.»
بدیهی است که فراهم کردن زمینه تحریمهای بیشتر علیه ایران از طریق پر و بال دادن به گروهها و اشخاص افراطی در داخل گزینهای است که به احتمال زیاد بر روی میز کشورهای متخاصم با جمهوری اسلامی قرار دارد. پرسش این است که آیا اکبری تنها بود یا چهرههای ضدبرجامی دیگری نیز در داخل برای تضعیف هرچه بیشتر کشور همان مواضع او را با خط گرفتن از سرویسهای اطلاعاتی خارجی دنبال میکنند؟
دلایل طرح شده متفاوت است . ولی هدف هر دو یکی است.
جواسیس ممکن است با تاثیر گزاری بر فرایند هایی افرادی را از صحنه ی تصمیم سازی خارج کنند، مانند انتخابات که افرادی مثل دکتر لاریجانی خارج شد از گردونه البته رهبری حکیم نگذاشتند این ظرفیت کلا خارج شود و در مجمع استفاده کردند.... ان شاله افراد دیگری که دلسوز هستند و لیاقت خود را ثابت کردند به چرخه ی تصمیم گیری و تصمیم سازی وارد شوند......
البته بنده دو پیشنهاد برای مدیریت اجرایی کشور دارم که اول پیشنهاد دوم را اگر شما منتشر کنید و بزرگان صلاح بدانند بدان فکر کنن و عمل....
در این شرایط سیاسی و اقتصادی جناب ریئسی از ظرفیت دکتر لاریجانی بعنوان معاون اول استفاده کنند و تیم اقتصادی دولت را ترمیم کنن
و آقای مخبر را معاون اقتصادی خود منصوب کنن....
آفتاب جون مچکریم
تحلیل خوبی بود و مطالب زمانه شناختی خوبی داشت.
کمتر از این دست تحلیل ها پیدا می شود و بیشتر در گزارشات و تحلیل ها ، بازار مجیز گویی دولت و حاکمیت داغ است.
خودیها حتی اگر با سرویس اطلاعاتی بیگانه ارتباط بگیرند با یک تعهد آزاد میشوند و غیر خودیها بابت یک پست اینستاگرام از هستی ساقط میشوند.