کد خبر: ۸۳۰۵۸۵
تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۰:۱۴

آیا نفت واقعا ملی شده است؟

اینکه نفت ملی نباشد و بخش قابل توجهی از منافع آن را بیگانگان تصاحب کنند، برای ملت چه تفاوتی دارد با اینکه نفت ملی شده باشد، اما منافع آن به دلیل بی‌تدبیری یا سوءتدبیر و سوءاستفاده، به عده‌ای محدود و خاص تعلق گیرد و توسط آن‌ها به همان کشور‌های قدرتمند انتقال یابد؟
آیا نفت واقعا ملی شده است؟
آفتاب‌‌نیوز :

مرتضی افقه نوشت: نفتی که در سال ۱۲۸۷ شمسی (۱۹۰۸ میلادی) توسط شرکت‌های انگلیسی اول بار در چاه شماره یک مسجدسلیمان کشف و به مرور با نقش‌آفرینی جدی در اقتصاد کشور، وارد معیشت و سفره مردم ایران شد، تا اواخر اسفند ۱۳۲۹ هجری شمسی تحت سیطره بیگانگان استخراج و به فروش می‌رسید. اما از زمستان ۱۳۲۸ هجری شمسی، زمزمه ملی شدن نفت توسط نیرو‌های ملی و مذهبی به رهبری دکتر محمد مصدق مطرح و با تشدید فشار گروه‌های سیاسی و مطبوعات وقت و نیز بسیج مردمی سرانجام در ۲۴ اسفند ۱۳۲۹ توسط مجلس شورای ملی و در ۲۹ اسفند همان سال، توسط مجلس سنای نفت در ایران ملی شد.

با این وصف، با دخالت دولت وقت امریکا و کودتای محمدرضا شاه، دوره ملی شدن نفت نیز به اتمام رسید. از آن تاریخ تا سال ۱۳۵۷، وضعیت حقوقی مدیریت صنعت نفت در ایران با فراز و فرود‌هایی همراه بود تا اینکه با پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷، سرنوشت کامل مدیریت نفت به دست حکومت انقلابی افتاد و شرکت ملی نفت ایران مدیریت همه بخش‌های مرتبط با نفت از کشف و استخراج تا فروش را به عهده گرفت. حال بعد از گذشت حدود ۷۲ سال از اعلام ملی شدن نفت، آیا به واقع نفت ملی شده است؟ پاسخ به این سوال نیازمند توضیح و تحلیل بیشتری است که در زیر به صورت مختصر ارایه می‌شود:

ملی شدن نفت از منظر حقوقی: در مقدمه بالا بیان کردم که از منظر حقوق بین‌الملل، ملی شدن نفت از ۱۳۲۹ تا انقلاب اسلامی فراز و فرود‌هایی را طی کرد تا سرانجام با پیروزی انقلاب اسلامی، مدیریت نفت، به‌طور کامل در اختیار حکومت ایران قرار گرفت. ملی شدن از منظر بهره‌مندی ملت: اکنون بعد از گذشت بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب و حاکمیت کامل کشور بر منابع نفت و گاز، این پرسش قابل طرح است که آیا «نفت به معنی واقعی یعنی بهره‌مندی همه ملت از این منابع خدادادی ملی شده است»؟ منظور از ملت در اینجا همه فردفرد مردم در نسل کنونی و نسل‌های بعدی است. پاسخ به این سوال از دو طریق قابل بررسی است.

اول: اینکه آیا همه درآمد‌های نفتی به صورت برابر بین مردم توزیع شده یا می‌شود؟ در توضیح این سوال، یک دیدگاه این است که درآمد‌های نفتی پس از دریافت توسط دولت، باید بین همه مردم به صورت مساوی توزیع شود و دولت از طریق اخذ مالیات ناشی از به جریان افتادن درآمد نفتی توسط مردم، خدمات عمومی خود را ارایه دهد. اما اینکه منافع نفت به نسل‌های بعدی هم می‌رسد یا خیر به این بستگی دارد که چه سهمی از درآمد‌های نفتی صرف سرمایه‌گذاری‌های زیربنایی که منافع‌شان بین نسلی است، شده یا خواهد شد؟ سوال دوم، حال که نظریه فوق هرگز پذیرفته نشده و بنابراین عملیاتی و اجرا نشده، آیا حاکمیت به نمایندگی از ملت توانسته درآمد‌های نفتی را به گونه‌ای سرمایه‌گذاری و مدیریت کند که همه ملت حتی به صورت نسبی از منافع آن بهره‌مند شوند؟

واقعیت آن است که ملی شدن نفت به لحاظ حقوق بین‌الملل و کوتاه کردن حاکمیت بیگانگان بر آن، شرط لازم برای بهره‌مندی ملت از منافع کامل آن بوده و هست، اما تامین شرط کافی، نیازمند اقدامات دیگری بود که به نظر نمی‌رسد تاکنون به معنی واقعی انجام شده باشد.

اینکه نفت ملی نباشد و بخش قابل توجهی از منافع آن را بیگانگان تصاحب کنند، برای ملت چه تفاوتی دارد با اینکه نفت ملی شده باشد، اما منافع آن به دلیل بی‌تدبیری یا سوءتدبیر و سوءاستفاده، به عده‌ای محدود و خاص تعلق گیرد و توسط آن‌ها به همان کشور‌های قدرتمند انتقال یابد؟ نتیجه هر دو اتفاق این است که هنوز اکثریت مردم از این هدیه خدادادی بهره‌مند نشده‌اند: و این یعنی آنکه نفت به معنی واقعی هنوز ملی نشده است.

از منظر تکنولوژیکی: زمانی می‌توان ادعا نمود که نفت به صورت کامل ملی شده است که اراده و خواست بیگانگان بر کشف، استخراج و فروش آن تاثیرگذار نباشد. واقعیت آن است که به‌رغم پیشرفت‌های قابل‌توجهی که در بخش‌های فنی استخراج نفت حاصل شده است، اما هنوز وابستگی فنی، علمی و تکنولوژیکی به کشور‌های پیشرفته در هر سه مرحله کشف تا فروش به حدی هست که نتوان ادعا نمود نفت به صورت کامل ملی شده است.

این گفته بدان معنا نیست که در همه مراحل کشف تا فروش نفت الزاما باید خودکفا بود و هیچ ارتباطی با کشور‌های دیگر نداشت، بلکه به این معناست که اگر به هر دلیلی کشور‌های دیگر از کمک‌های فنی و علمی و تکنولوژیکی در امر کشف و استخراج نفت امتناع نمودند، کشور با اتکا به منابع انسانی، مالی و توان علمی و تکنولوژیکی خود بتواند ادامه حیات بدهد.

تحمیل تحریم‌ها طی چهار دهه گذشته و به خصوص در زمان فعلی این ادعا را اثبات می‌کند که هنوز کشور به لحاظ علمی، فنی و تکنولوژیک در حوزه نفت و گاز و پتروشیمی به کشور‌های دیگر نیازمند است، پس ملی بودن نفت به معنی واقعی محل تردید است.

ملی شدن نفت از منظر اقتصادی: با تزریق درآمد‌های نفتی به اقتصاد کشور از زمان کشف در ۱۱۴ سال پیش تاکنون، اقتصاد کشور ابتدا به مرور و از سال ۱۳۵۳ با افزایش چندبرابری قیمت نفت، با شتاب به نفت وابسته و معتاد شد.

این وابستگی، اقتصاد و حتی استقلال کشور را آسیب‌پذیر می‌نمود. به همین دلیل حتی از پیش از انقلاب یکی از اهداف سیاست‌گذاران و تصمیم‌گیران کشور رهایی از وابستگی اقتصادی به درآمد‌های نفتی بود. بعد از پیروزی انقلاب، رهایی از وابستگی اقتصاد به درآمد‌های نفتی به یکی از شعار‌ها و آرمان‌های اصلی تبدیل شد و در تمامی برنامه‌ها و سیاست‌گذاری‌های بعد از انقلاب جزو اهداف اصلی تلقی می‌شد. اما بعد از گذشت بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب، کشور هنوز در آرزوی تحقق این شعار مانده است.

براساس آمار‌ها و شواهد قطعی می‌توان اذعان نمود که امروز هم بودجه دولت و هم تولید ملی کشور به صورت مستقیم و غیرمستقیم بیش از ۹۰ درصد به درآمد‌های نفتی وابسته مانده است و فشار‌های ناشی از تشدید تحریم‌های چهار سال گذشته این ادعا را تایید می‌کند. اینکه چرا هنوز اقتصاد کشور به نفت وابسته مانده و نیز منافع ناشی از فروش این منبع خدادادی به همه ملت نرسیده نیاز به تحلیل‌های جداگانه‌ای دارد که خارج از ظرفیت این نوشته کوتاه است.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین