تورم، بازیگر اصلی بازار مسکن است. به گفته کارشناسان، رشد افسارگسیخته قیمت ملک بهویژه در کلانشهر تهران، بازار مسکن را به وضعیت هشدار رسانده و زنگ خطر رواج پدیدههایی نظیر کپرنشینی، شبهکپرنشینی و زندگی در سکونتگاههای غیررسمی را به صدا درآورده است.
هر موج افزایش قیمت، عدهای را همراه خود به مناطق کمبرخوردار شهر هدایت میکند و مردم هر بار مجبورند توقعات خود را از کیفیت سرپناهی که در آن زندگی میکنند، پایینتر بیاورند.
قیمتهای فعلی باعث میشود مهاجرانی که با سودای رفاه و بهبود وضعیت کاری و اقتصادی به تهران میآیند هم ترجیح بدهند با وجود مشکلات پیش رو به شهرهای خود بازگردند یا در شهرهای حاشیه تهران سکونت کنند.
شدت افزایش قیمت مسکن و اجاره بهویژه از نیمه دوم سال ۱۴۰۱ زنگ خطر مهاجرت معکوس ساکنان تهران را نیز درآورده و آنها را به سمت حومه این کلانشهر هدایت کرده است.
افزایش مهاجرت به حاشیه شهر تهران
بیتالله ستاریان، عضو هیات علمی دانشگاه تهران و کارشناس اقتصاد مسکن پیش از این عنوان کرده بود که تهران سالانه حدود ۴ تا ۵ درصد افزایش حاشیهنشینی دارد و این مسئله باعث میشود مساحت این شهرها بعد از ۲۰ سال برابر خود تهران شوند.
تجارتنیوز در گفتگو با کارشناسان مسکن و جامعهشناسی شهری، این مساله را موشکافی کرده و به بررسی مکانیزم این کوچ بزرگ پرداخته است.
بیتالله ستاریان، کارشناس بازار مسکن در این باره عنوان کرد: «مهاجرت در شهرهای بزرگ و شهرهای میانی به دلایل مختلفی صورت میگیرد. در شهرهای بزرگ به دلیل فشاری که در بازار مسکن وجود دارد افرادی که در محلهای ساکن هستند دیگر نمیتوانند سال بعد به سکونت خود در همان جا ادامه دهند و مجبورند به فضای کوچکتر و یا حاشیه شهر رانده شوند و در مواردی نیز به سکونتهای غیررسمی پیدا روی میآورند.»
وی افزود: «در شهرهای میانی نیز این پدیده وجود دارد و به دلیل اینکه مردم دیگر نمیتوانند هزینههای مسکن را تامین کنند در حاشیه شهر ساکن میشوند و یا روستاهایی را که اقتصاد در آنها ضعیف شده و یا از بین رفته است، انتخاب میکنند.»
ستاریان اضافه کرد: «برخی از آنها نیز به شهرهای کوچکتری میروند که وضعیت اقتصاد در آن مناسب نیست و یا به شهرهای بزرگتری مهاجرت میکنند که در آنها نیز مجبورند در حاشیه شهر ساکن شوند؛ همانطور که گفته شد این پدیده در شرایط حاد به صورت کپرنشینی و یا شبه کپرنشینی خود را بروز میدهد.»
این کارشناس اقتصاد مسکن در مورد پدیده حاشیهنشینی در تهران گفت: «رشد سالیانه حاشیهنشینی در تهران بین چهار تا پنج درصد است و با درصد مضاعفی که بهطور طبیعی به آن افزوده خواهد شد حدود ۲۰ تا ۲۵ سال آینده، حاشیهنشینی این شهر برابر خود تهران میشود. این اتفاق در مناطق حاشیهای اطراف شهرها کاملا مشخص است.»
رشد شهرهای خوابگاهی
شهرهای اطراف تهران با توجه به فاصلهای که با شهر مرکز دارند و امکانات پایین در زمینه حمل و نقل در عمل به خوابگاهی برای ساکنان این محدودهها تبدیل شدهاند. آنها هر روز ساعات زیادی را برای رفت و آمد به شهر مرکز اختصاص میدهند، در حالی که امکانات مناسبی در زمینه حمل و نقل نیز وجود ندارد.
نرخ مهاجرت معکوس به گونهای جهش یافته است که دور از باور نیست حاشیهنشینی و حتی کپرنشینی با سرعت بیشتری گسترش یابد.
مصطفی پودراتچی، جامعهشناس حوزه شهری و استاد دانشگاه علامه طباطبایی در این خصوص گفت: «از لحاظ شهرسازی وقتی بحرانهای اقتصادی در وضعیت حادی قرار میگیرد، مردم از شهرهای بزرگ به بیرون از شهر مهاجرت میکنند؛ اکنون حتی کسانی وجود دارند که جاده ساوه را برای سکونت انتخاب کردهاند.»
او ادامه داد: «تهران صبح با تهران شب، چند میلیون تفاوت جمعیتی دارد و همه این موارد به دلیل وضعیت نامطلوب مسکن است. محل سکونت افراد هر سال دورتر میشود و در نهایت به مرحلهای میرسد که اگر بخواهند برای کار به تهران بیایند دچار مشکل میشوند.»
پودراتچی در این مورد بیان کرد: «اگر قرار است شهرهای جدید با تهران در ارتباط باشد، باید زندگی در آن تا حدی به صرفه باشد که فرد به آسانی تا محل کار خود رفت و آمد کند. تعدادی شهرهای جدید نیز ساخته شده که قرار است مستقل باشند که در این صورت باید امکانات در آن کامل فراهم شود.»
این جامعهشناس شهری گفت: «مردم به سرپناهی نیاز دارند که وقتی باران میبارد در خیابان نمانند؛ اگر امکانات آن هم کم است، به این دلیل قبول میکنند که زندگی در آن محدوده نسبت به شهر ارزانتر است. به عنوان مثال آیا یک کارمند با همسر و فرزندان خود میتواند اجارههای کنونی را پرداخت کند؟»
حاشیهنشینی؛ فاجعه و ناهنجاری اجتماعی
او در مورد پیامدهای این روند بر زندگی مردم نیز توضیح داد: «اینکه مردم ساعات زیادی را در روز به رفت و آمد اختصاص دهند و حتی نتوانند تعامل زیادی با افراد خانواده خود داشته باشند، برای آنها فشار روانی ایجاد میکند.»
استاد دانشگاه علامه طباطبایی این شرایط را با ابرشهری مانند نیویورک مقایسه و بیان کرد: «نیویورک یک ابرشهر است که سه شیفت در آن وجود دارد. یک شیفت کار میکند، یک شیفت استراحت میکند و شیفت دیگر نیز به تفریح میپردازد. در صورتیکه این سه شیفت همزمان بخواهند بیرون بیایند شهر منفجر میشود، ولی این اتفاق نمیافتد! این امکانات ساختاری است.»
او ادامه داد: «این شرایط ناشی از تفکر برنامهریزی و مردمگراست. چند میلیون نفر روزانه از نیویورک خارج میشوند و عصر دوباره برمیگردند؛ برای آنها اتوبانهایی با ظرفیت مناسب وجود دارد تا رفت و آمد تسهیل شود. اما در جهان سوم، نظام شهری ماکروسفالی (بزرگسری) است به طوری که سری بزرگ بر روی بدنی نحیف قرار گرفته و سلسه مراتب شهری نیز رعایت نشده است.»
در همین ارتباط ستاریان هم بیان کرد: «حاشیهنشینی خود، فاجعه و ناهنجاری اجتماعی است و تبدیل شدن این عامل به هنجار، هزینه هنگفتی ایجاد میکند؛ مانند ساماندهی منطقه و رساندن خدمات به این مناطق. همچنین از آنجا که کنترل کافی وجود ندارد برخی از این مناطق محل خوبی برای پنهان شدن افرادی خواهد بود که خاطی قانون هستند. البته این موضوع به این معنا نیست که حاشیهنشینان افراد خلافکاری هستند، بلکه به معنای کاهش کنترل در کنار افت خدمات اجتماعی و رفاهی است.با این روند یک مشکل دیگر به شهر اضافه میشود. مسکن مقوله کوچکی نیست و حاشیهنشینی یکی از پیامدهای معضل مسکن در کشور است.»
همانطور که گفته شد مهاجرت به شهرهای اطراف یک کلانشهر در همه جای دنیا لزوما شرایطی بحرانی ایجاد نمیکند؛ اما با برنامهریزی، امکانات و شرایط اقتصادی فعلی در ایران، مهاجرت افراد به حاشیه شهر به ویژه مناطقی نظیر تهران، پیامدهای جدی به دنبال خواهد داشت. از مشخصترین این پیامدها میتوان به تشدید ترافیک در بزرگراههای اطراف شهر و افزایش قیمت مسکن در نتیجه افزایش تقاضا و ناهنجاریهای اجتماعی در این مناطق اشاره کرد.