آفتابنیوز : آفتاب- هادی کاشنده آغمیونی: باید رفتار و گفتار احزاب در یک جامعه، تصویر افکار و خواستههای مردم آن کشور باشد. آنها نماینده و تریبون افکار مردم هستند و مجاز نیستند فقط بر حسب آنچه خود درست و شایسته میدانند رای داده و بدان عمل کنند.
شاید یکی از مهمترین دلایل ناکامی احزاب میانه رو و توده عظیمی از مردم در بهار 84 و تغییر شگفتانگیز و دور از انتظار نتیجه انتخابات موصوف، ثمر سهمخواهی زودهنگام و پرورش انگیزه پیروزی، منهای در نظر داشتن قابلیت و احتمال استفاده بهینه جناح مقابل از این ضعف موجود بود.
دردناکتر اینکه امروز با گذشته حدود چهار سال از آن رخداد، باز هم عملکرد احزاب در جمع اصلاحات اکران مجدد عملکرد آنها در بهار 84 است، با این تفاوت که این بار شتاب بیشتری دارد.
باید بدون تعارف بگویم که تعدد سلایق در اصلاحات و عدم رسیدن به کاندیدایی واحد، ایجاد فضای رقابتی درونگروهی بهجای تجمیع و طراحی صحیح، پیروزی آقای احمدینژاد را با کمترین زحمت رقم زده و ناکامی را در اردوگاه منتقدان دولت، برای چهار سال دیگر استمرار خواهد بخشید.
مواردی چون، خروج فکری آقای کرباسچی از حزب کارگزاران سازندگی که بعضی افکار در جامعه آن را، ارجح دانستن خواستهها و اهداف شخصی بر خواست و افکار جمعی حزب کارگزاران که چکیده تفکرات و عقاید توده قابل توجهی از مردم است میدانند، از منظر بیرون، نمایی از همین اختلافات درونی است و جملاتی چون «واکس کردن کفشهای کاندیدای مورد علاقه خویش بهجای همراهی و همدلی با دوستان خود»، آن هم دوستانی که بعد از غائله شهرداری تهران با انتخاب او به عنوان دبیر کل حرب خود استمرار حضورش را در آن شرایط مشکل در عرصه سیاسی کشور مهیا نمودند، آتش این سخنان را شرار بیشتری میبخشد، که اگر چنین باشد این خروج فکری، پاسخی منفی با تمام آن نیکیهاست.
البته این عرض بنده به معنای تایید یا نفی هیچ کدام از کاندیداهای محترم نبوده و روی سخنم درباره اصل عمل است، که هنوز خود با شناختی که از درایت و دانش سیاسی ایشان دارم مطمئن هستم که این سکه روی دیگری نیز دارد.
اما چیزی که پرواضح است و موجب بعضی ناکامیهاست، نرسیدن به پاسخ این مهم است که فرد مهمتر است یا جامعه؟ آیا جامعه برای فرد به وجود آمده یا فرد برای جامعه خلق شده است؟ منافع کدامیک بر دیگری مقدم است؟
چنانچه حکومتهای سوسیالیستی و کمونیستی بر این اساس که منافع جامعه بر فرد مقدم است تشکیل شدهاند و حکومتهای سرمایهداری بر اساس تقدم فرد بر جامعه، که هر کدام زمان طلوع و افولشان بسیار کوتاه بوده و در همان ابتدا از مسیر درست خود خارج و به بیراهه رفتند و تاریخ موید این مدعاست.
دموکراسی ما آمیزهای از هر دوی اینهاست، که خلاء هر یک یا تقدم یکی بر دیگری ما را از مسیر منحرف خواهد کرد. امروز تلاش برای ایجاد زمینههای لازم برای تولد یک سینرژی در میان فرد و جامعه مهمتر است، چرا که در این شرایط فرد و جامعه تعالی خود را در پیشرفت و تعالی یکدیگر میبینند.
با ایجاد این اهرم قوی و کارآمد میتوان مشترکات را که مهمترین آن ایران عزیز و آینده آن است برجستهتر کرد و از این رهگذر به یک تفاهم و ائتلاف کار آمد رسید، که انتخابی درست، محاسبه شده و درخور شرایط موجود داخلی و خارجی ایران را در پی داشته باشد.
اما در شرایط موجود، نوع تعامل ظاهری در میان احزاب، بیانگر تندرویهایی از جنس کینهورزی در افراطیون جناحها است که نشانگر دور شدن آنها از برنامهریزی و تفکر درباره آینده کشور و سایستگذاری صحیح بر اساس تعامل با جهان خارج و نوظهور است. به طوری که این فضای ایجاد تعاملهای داخلی و خارجی را به صحنه رویایی با یکدیگر تبدیل نمودهاند.
خودبینی احزاب یا گاهی یکی از افراد شاخص آنها باعث گردیده آنها برای حفظ خود، ناگزیر از رسالت و وظایف خود نسبت به مردم، به عنوان تریبون افکار و خواستههای آنها، غافل شده و گاهی این مهم را فراموش کنند و سهمخواهی را جایگزین آن نمایند.
آنچه امروز در این فضای پرتنش شاهد آنیم؛ سیاسی شدن تعاریف و سیاستزدگی رقابتها و واکنش اعتراضآمیز اصلیترین بخش نظام یعنی ملت است و این به معنی کم شدن اعتماد و امیدواری مردم است که تضعیف پایگاه اجتماعی احزاب و کاهش حمایت مردمی را در پی خواهد داشت. با بروز این مشکل، مردم قطعاً از کاندیدای حزبی حمایت قاطع نخواهند داشت.
در این شرایط رصد افکار عمومی بیانگر نیاز جامعه به حضور شخصی معتدل و فراجناحی با عملکرد ائتلافی است که لازمه آن ایجاد زمینههای لازم برای یک وفاق ملی و ائتلافی کار آمد خواهد بود.
امید که با همدلی و وحدت کار آمد در میان احزاب و جامعه، شاهد تحقق آرزوهایمان که حضور شخصی شایسته و شایسته سالار در راس دولت است، باشیم.