در حد فاصل این دو اتفاق، قسمت جدید مسابقه «چیدمانه» آمد آنهم با مجری جدید؛ مریم مومن بهجای لیلا اوتادی اجرای این رئالیتیشو را برعهده گرفته است. درباره گردانندگان این سه مسابقه و هفت مورد دیگر در پرونده امروز نوشتهایم. به عقبتر که برویم با فرزاد حسنی و «رالی ایرانی» مواجه میشویم که عنوان اولین گرداننده رئالیتیشوهای خانگی را یدک میکشد.
او موفق بود، اما چنین مسابقهای همپای اجراهای تلویزیونی او نیست و اصلا از یک مسابقه نباید انتظار عجیب داشت. شهرت حسنی همچنان به اجراهای تلویزیونی برمیگردد. حمید گودرزی هم با «۱۳ شمالی» گردانندگی را تجربه کرده. او نیز از پس ماموریت محوله برآمد. کلا گردانندگان رئالیتیشوها و گیمشوها خوب هستند، اما بهواسطه حضور در این دست محصولات تبدیل به ستاره نشدهاند. مثلا مافیا مجریان مختلف داشته که هر کدام با کمی تفاوت کارشان را انجام دادند. اینجا با زمین اجرا تفاوت زیاد دارد؛ هر چند گرداننده را بهنوعی مجری بدانیم.
محمدرضا علیمردانی / شبهای مافیا و ناتو
فضای کلی: «شبهای مافیا» سال ۹۹ توزیع شد که مسابقهای است بر پایه رقابت دو گروه شهروند و مافیا. در «ناتو» شرکتکنندگان تلاش میکردند ناتوی بازی را بر اساس دادهها و اطلاعات بیان شده پیدا کنند. در این مسابقه برعکس «شبهای مافیا» سهم بگو بخند و بذله بیشتر بود و دوئل میان بازیکنها شکل نمیگرفت.
ویژگی اجرا: محمدرضا علیمردانی پرکارترین گرداننده است که تاکنون اجرای سه فصل از «شبهای مافیا» و یک فصل «ناتو» را برعهده داشته است. پیشتر هم تجربه اجرا داشت، اما آنچه باعث شد توی چشم بیاید، مسابقه «شبهای مافیا» است. او در این مسابقه توانست بخشی از جذابیت را بهنام خود بزند. شرکتکنندگان مسابقه چهرههای مطرح هستند و به همین خاطر کار گرداننده سخت است چراکه باید ضمن قاطعیت در حفظ قوانین مسابقه، رفتاری داشته باشد که به کسی برنخورد! این کار را علیمردانی بهخوبی انجام داد و بارها به شرکتکنندگان اخطار انضباطی داد. ترفندهایی مثل تاخیر در اعلام نتیجه و نیز شرکتکننده حذف شده، جزو شگردهای علیمردانی است. در معدود مواردی، اما او مسامحه کرد و همین تبدیل به نقطه ضعفش شد. از آنجا که بخش زیادی از مسابقه «ناتو» بر پایه شوخی و خنده بود، علیمردانی وجهی دیگر از اجرای خود را به نمایش گذاشت و موفق هم بود.
کامبیز دیرباز / شبهای مافیا و پدرخوانده
فضای کلی: «پدرخوانده» از جمله مسابقات طراحی شده بر پایه بازی مافیا است که سال پیش توزیع شد و امسال با تغییراتی در دکور و قوانین به فصل دوم رسیده. اصل مسابقه همان بازی مافیا است منتها در سناریوی جدید از تم داستانی «دزدان دریایی» استفاده شده؛ کاپیتان جک اسپارو جای نوستراداموس است؛ جک اسپارو هر شب یک نفر را بهعنوان طلسم خود انتخاب میکند و….
ویژگی اجرا: در فصل سوم «شبهای مافیا» محمدرضا علیمردانی غایب بود و گردانندگی مسابقه به کامبیز دیرباز رسید. کار او از این جهت سخت بود که از سوی مخاطبان با محمدرضا علیمردانی مقایسه میشد. با این حال دیرباز شیوه متفاوتی پیش گرفت و با تکیهکلامهای خاص و نیز حرکات دست، سعی کرد اجرایش را متمایز کند. برخورد صمیمانه در عین قاطعیت از دیرباز یک گرداننده موفق ساخت. او با چنین تجربهای به رئالیتیشو «پدرخوانده» رسیده که پخش فصل دوم آن از مدتی پیش در پلتفرم فیلمنت شروع شده. دیرباز اینبار هم عملکردی تحسینشده دارد و با اجرای شستهرفته خود به بالا رفتن ضرباهنگ رقابتها کمک میکند. اینبار او یک پیپ هم همراه دارد که اتفاقی تازه و متفاوت در گردانندگی مسابقه مافیا است. دخالت بهموقع و کمحرفی ویژگی بارز اجرای دیرباز در این رئالیتیشو است.
مریم مومن / چیدمانه
فضای کلی: پیشتر شرح دادیم که مسابقه «چیدمانه» چیست و هدف از طراحی آن چه بوده است. اگر آن را تماشا نکردهاید یادآوری کنیم که این مسابقه با هدف آموزش طراحی دکوراسیون آماده شده و هر بار دو چهره مطرح در آن حضور پیدا میکنند. آنها با عبور از هر چالش صاحب امتیاز میشوند و بر اساس آن میتوانند اسباب و لوازم چیدمان را بخرند.
ویژگی اجرا: مریم مومن سال ۱۳۹۸ و پس از پخش سریال تلویزیونی «بانوی عمارت» مشهور شد. در ادامه باز هم سریال تلویزیونی و خانگی بازی کرد، اما اتفاقی که باید نیفتاد. خودش هم اخیرا در مصاحبهای این مسئله را یادآور شده و دلایل را شرح داده است. بگذریم. در مقابل، مومن از گیمشوها و رئالیتیهای خانگی بهره کافی برد و با قدرتنمایی در مواردی مثل مسابقات مافیایی محبوبیت خود را حفظ کرد. حالا این بازیگر را در عرصه جدید اجرا دیدهایم. این اتفاق با «چیدمانه» و از هفته قبل رقم خورده است. او جای لیلا اوتادی را گرفته و مجری این مسابقه خانگی شده. مریم مومن در گام نخست خوب ظاهر شد و شور و هیجان ذاتی خود را به مسابقه تزریق کرد. هر چند شاید عدهای این ویژگی را دوست نداشته باشند و مثلا بگویند آرامش لیلا اوتادی بهتر بود! به هر حال این ویژگی مومن در فصل دوئل با مجتبی شفیعی تبدیل به جذابیت «چیدمانه» شده.
مجید واشقانی / ضد
فضای کلی: آخرین قسمت «ضد» روز گذشته منتشر شد؛ مسابقهای دیگر براساس بازی مافیا که اتفاقات آن در زیرزمینی در شهر پاریس رخ میدهد که چند نفر گروگان گرفته شدهاند. در میان آنها سه جاسوس حضور دارد و سه ضدجاسوس که هدف آنها خنثی کردن نقشههاست. توریست و گروگان هم در میان آدمها هستند.
ویژگی اجرا: مجید واشقانی ازجمله بازیگرانی است که اجرا را تجربه کرده است؛ کما اینکه این شبها همزمان با «ضد» برنامه «ایرانبین» را در شبکه نسیم دارد. او یکی از بازیکنهای ثابت مسابقات مافیایی هم بهحساب میآید که گاه عملکردش توام با تحسین و شگفتی بوده و در پارهای موارد ناموفق عمل کرده. در مقام مجری «ضد» آرامآرام بهتر شد، اما موفقیتش همپای بازیاش در مسابقات مافیا نبود، چون اصلا «ضد» تبدیل به محصولی محبوب نشد. واشقانی به خواست کارگردان، اغلب اخم داشت و از شوخی پرهیز میکرد که این تبدیل به یک ضعف شد. فیلمنیوز هم به یک نکته اشاره کرده: «واشقانی در اصل عضو ارشد تیم ضدمافیایی است که برخلاف دیگر اعضا آگاه کامل بازی است. همین عامل موجب شده تا مخاطب شاهد یک بازی-اجرا از سوی واشقانی باشد. اما نکته اینجاست که واشقانی این نقش را آنقدر خشک و غلط اجرا میکند که موجب شده مخاطب با او همراه نشود.»
محمد بحرانی / شبهای مافیا؛ زودیاک
فضای کلی: هفته پیش پرونده فصل اول «شبهای مافیا؛ زودیاک» بسته شد. این مسابقه نیز براساس بازی مافیا به سرانجام رسید، اما تغییراتی نسبت به نمونههای مشابه داشت. از جمله اینکه شخصیت مستقل زودیاک به تنهایی با گروه شهروندان و مافیا رقابت میکرد. به گروه شهروندان شخصیتهایی، چون اوشن و تفنگدار و به گروه مافیا، بمبگذار و شعبدهباز اضافه شده بود.
ویژگی اجرا: محمد بحرانی عاشق تجربه کردن است و از همان روز که به شکل حرفهای وارد دنیای هنر شده، عزمش جزم بوده که درجا نزند. روی صحنه رفته، مقابل دوربین آمده، صداپیشگی کرده، آواز خوانده و… با «شبهای مافیا؛ زودیاک» هم گردانندگی را به تجربیاتش افزوده. او در مجموع عملکردی موفق از خود بهجا گذاشت، اما نمیتوان گفت بحرانی در این حوزه تبدیل به ستاره شده. همچنان آدرس درست او صداپیشگی است؛ خاصه جنابخان و آقای همساده. با این حال، قاطعیت و گاه شوخطبعی دو ویژگی بارز بحرانی در «شبهای مافیا؛ زودیاک» است. هرچند برخی عقیده داشتند این نوع رفتار گرداننده با بازیکنها برخورنده است! روایت بحرانی از این تجربه هم جالب است: «من هیچ وقت مشتری مافیا نبودم، حتی بینندهاش هم در پلتفرمها نبودم، اما بعد که رفقا زنگ زدند، راستش بیشتر برای اینکه خودم را در یک چالش بیندازم قبول کردم، دوست داشتم خودم را به دردسر بیندازم.»
محسن کیایی | صداتو
فضای کلی: گیمشو «صداتو» برگرفته از برنامه موفق ساخته شده در کرهجنوبی است که ۲۸کشور دیگر هم مشابه آن را تولید کردند. در این مسابقه هر بار یک شرکتکننده حضور مییافت و در چالشهای مختلف شرکت میکرد. هدف این بود تا بتواند خواننده واقعی را تشخیص بدهد. شبنم مقدمی، محمد بحرانی، محسن شریفیان و امیرمهدی ژوله به عنوان کمککننده (هلپر) در مسابقه حضور داشتند. آنها بر اساس درک و دریافت خود به شرکتکننده میگفتند که آیا خواننده واقعی است یا نه.
ویژگی اجرا: چند سال پیش محسن کیایی در گفتگو با هفتصبح گفته بود که پیشنهادات زیادی برای اجرا دارد، اما منتظر یک مورد وسوسهبرانگیز است. ظاهرا «صداتو» همان فرصت بوده و کیایی هم بهره لازم را برد. تلاش او برای راحت بودن با شرکتکنندهها، کارشناسان و تماشاچیان ستودنی است. تسلط بر کلام و رفتار دیگر امتیاز اجرای او محسوب میشود. شوخی تکرارشونده با محسن شریفیان هم موتیف جذاب «صداتو» بود. با این حال نمیتوان مدعی بود این مسابقه تمام و کمال به کام کیایی بوده و او حالا در قامت مجری، تبدیل به «ستاره» شده است. اجرا مقولهای جدا از بازیگری است؛ آن هم اجرای برنامه شلوغ و پر سر و صدا و البته واجد هیجانی، چون «صداتو». از این منظر شاید کار کیایی از دیگر مجریان رئالیتیشوها و گیمشوها سختتر بوده است.
حامد آهنگی | تیانتی
فضای کلی: مسابقه «تیانتی» چیزی است شبیه آنچه در تلویزیون دیدهایم منتها طراحی چالشهای آن جذابتتر بود و همچنین خانمها نادیده گرفته نشدند. در دور اول مردم عادی مهمان مسابقه بودند و در ادامه صحنه به بازیگران و چهرههای شناختهشده اختصاص یافت. آنها در چالشهایی مثل خیس شدن با آب، پاشیدن رنگ، سقوط، پرتاب و … شرکت میکردند و یک نفر صاحب جایزه میشد.
میزان موفقیت: حامد آهنگی جزو کمدینهایی است که با استیجها شهرت یافت. بعد از آن به عنوان بازیگر و مجری در تلویزیون دیده شد. اتفاق مهمتر با اجرای «شب آهنگی» محصول فیلمنت رقم خورد و آهنگی را بیش از پیش محبوب کرد. او در «تیانتی» نیز از انرژی و شوخطبعی ذاتی خود بهره برد و علاقهمندان و طرفدارانش را راضی نگه داشت. ویژگی خوب حامد آهنگی این است که در عین شوخ طبعی از مرز ادب خارج نمیشود. یعنی شاید عدهای اجرا و شوخیهای او را دوست نداشته باشند، اما نمیتوانند متهم به بیادبیاش کنند. در «تیانتی» نیز به همین قاعده پایبند بود و تا آخر نیز پایبند ماند. این مسابقه، اما در مجموع نتوانست وزن کارنامه مجریگری آهنگی را بالا ببرد، چون بعد از یک مدت به تکرار افتاد.
امیرعلی نبویان / ارتش سری
فضای کلی: «ارتش سری» ورژن جدیدی از بازی مافیا بود که سازندگان با الهام از قوانین متنوعی که در بازی اصلی موجود است، سناریوی آن را طراحی کردند. در این سناریو شلیک شب حذف و به جای آن افراد مسلح میتوانستند در روز به بازیکنهای مشکوک شلیک کنند. شلیک در روز و با چشمان باز در واقع برگ برندهای بود که موجب شد تا ارتش سری کمی جذاب شود. در این بازی قوانین دیگری هم اضافه شده بود که یکی از آنها قرار ملاقاتی بود که شرکتکنندهها با یکدیگر در یک اتاق مخفی میگذاشتند در آنجا نقش یکی از طرفین با شرایطی شو میشد.
ویژگی اجرا: «من خودم از کسانی هستم که بازی را جدی میگیرم. فکر میکنم مردمی که این بازی را تماشا میکنند مخاطبانی هستند که بازی برایشان مهم است، بنابراین من به عنوان کسی که حرفهام این است، موظفم به همان اندازه که مردم دلشان میخواهد بازی کردن را جدی بگیرم»؛ این بخشی از مصاحبه امیرعلی نبویان است درباره مصاف خود با «ارتش سری». او با این مسابقه تجربه تازهای را در عرصه اجرا از سر گذراند چراکه میدان گیمشو و رئالیتیشو متفاوت از عرصههای دیگر است. امیرعلی نبویان در این مسابقه عملکرد خوبی داشت و مواجهه اصولی با شرکتکنندگان از امتیازات اجرای او محسوب میشود. به اینها بیفزایید کلام و بیان شیوا را.
سیامک انصاری / جوکر
فضای کلی: احسان علیخانی و گروهش براساس یک مسابقه خارجی، رئالیتیشوی «جوکر» را طراحی و اجرا کردند. در این رئالیتیشو شرکتکنندهها باید یکدیگر را به خنده میانداختند و خود نیز در برابر شوخیها تاب میآوردند. نتیجه آنکه فضایی جذاب از دل این چالش شکل گرفت و چند نفر از جمله رضا نیکخواه دوباره صاحب شهرت شدند. بهزعم خیلیها «جوکر» همچنان بهترین رئالیتیشوی ساخته شده در شبکه نمایش خانگی است.
ویژگی اجرا: سیامک انصاری بازیگری است که عمده شهرت او به آثار طنز خاصه کارهای مهران مدیری برمیگردد. او سابقه اجرا به شکل کوتاه داشت، اما «جوکر» چیز دیگری است! او در این رئالیتیشو نهتنها ناظر بر عملکرد شرکتکنندهها بود که وظیفه ایجاد چالشهای مختلف برای بالا رفتن میزان طنز مسابقه را برعهده داشت. این بخش البته با هماهنگی گروه کارگردانی انجام میشد، اما نوع واکنش انصاری در نوع خود جالب بود و به افزایش جذابیت مسابقه کمک میکرد. سیامک انصاری با مسابقه «جوکر» وجهی دیگر از توانایی خود را خود نشان داد و ثابت کرد در موقعیت رئال هم میتواند اتمسفر کمدی خلق کند و از قاب بیرون نزند. شیوه تعامل با شرکتکنندهها به همراه خندههای مستمرش که گاه به سرخی چهره میگرایید، عامل مضاعفی بود برای ریسه رفتن مخاطبان!
اشکان خطیبی / دست به مهره
فضای کلی: هر فصل از «دست به مهره» دارای سه مسابقه بود که در قالب رقابت میان سه گروه دو نفره انجام میشد. شرکتکنندگان بازیگران سینما و تلویزیون بودند که در نقش پدر و فرزند مقابل دوربین قرار گرفتند. قانون «دست به مهره» بهگونهای طراحی شد که شرکتکنندگان با هر حرکت وارد چالش و رقابت میشدند. بازیها برگرفته از نمونههای آشنا مثل «پانتومیم»، «یه مرغ دارم» و… بود که در مسابقات دیگر هم مورد استفاده قرار گرفتند. ایراد مهم «دست به مهره» نداشتن ایدههای نو بهاندازه کافی و نیز برخورداری از بخشهای زائد مثل توضیح قانون هر مسابقه بود. در خیلی اوقات هم اتفاقات و شوخیها آنچنان قدرت نداشتند که از مخاطب خنده بگیرند.
ویژگی اجرا: اشکان خطیبی پیش از مهاجرت «دست به مهره» را اجرا کرده بود و عملکردش جزو امتیازات این مسابقه محسوب شد، اما این رئالیتی در مجموع مورد توجه مخاطب انبوه قرار نگرفت. خطیبی با شرکتکنندهها صمیمی و راحت بود، اما خیلی با آنها مزاح نمیکرد. این فاصله باعث میشد برخی شرکتکنندهها مثل مهران غفوریان که ذاتا شوخ هستند، کمی معذب بهنظر بیایند…. راستش وقتی از محصولی، چون «دست به مهره» صحبت میکنیم، خیلی نباید سختگیر بود، چون اصلا برنامهای موفق لقب نگرفت و توجهات را بهدست نیاورد…