آفتابنیوز : آفتاب: روزنامه آفتاب یزد در سرمقاله امروز هفتم مرداد 88 آورده است:
قرار بود ما الگویی باشیم برای مسلمانان، بلکه همه حق خواهان جهان. قرار بود با دست در دست هم گذاشتن، نام ایران و اسلام را اعتلاببخشیم. قرار بود من را کنار بگذاریم تا فتح قلههای اخلاق، سیاست و پیشرفت به دست ما امکانپذیر باشد. انصافا عدهای نیز برای رسیدن به این قلهها، همه کار کردند؛ همانها که برای پیشگامی در ایثار مسابقه مـیگـذاشـتـند و اگر جدالی داشتند تنها بر سر اول بــودن در جـانـفشانی بود.
پس از آنها قرار بود بازماندگان آن حسینیها، راه زینب در پیش بگیرند تا پیام حسینهای زمان به خوبی بر گوش و دل نسلهای جدید بنشیند. اما زمان زیادی لازم نبود تا مشخص شود گذشتن از من اگر آسان بود خدا به خاطر خویشتنداری یوسف تا این حد او را ستایش نمیکرد و اولیاء او، ایثارگران از خود گذشته را برای همیشه تاریخ نمیستودند.
امروز بر همگان مشخص شده است منیتها که گاه نام دفاع از ارزشها بر آن گذارده میشود، هم متنوع است هم پیچیده و گاه فریبنده برای دیگران. مشخص شد عـدهای آنچنان من خویش را قبول دارند که حاضر نیستند لختی به عقب بازگردند و کلام رهبر فقید انقلاب درخصوص بینیازی مردم ایران از درس عدهای از مدعیان را به یاد بیاورند. آنها حتی به خود زحــمـت نـمیدهند تا اصلیترین مبانی دینی و توصیههای ائمه معصومین (ع) و پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) را حداقل در ظاهر، رعایت نمایند. آنها که گویی اعتقادات خود- اگر واقعا اعتقادی وجود داشته باشد- را بالاتر از هر چیز میدانند، همه مخالفان خود را کافر میشمارند و در برابر تضییع حق رقیب، سکوت پیشه میسازند و گاه تشویق کننده تـضـیـیـع حقوق هستند. آنها نه تنها غصهداری امام علی (ع) در تضییع حق یک غیر همکیش را فراموش کردهاند بلکه با زیرپا گذاشتن احکام اسلام و مبانی قانونی، از تریبونهایی که بحق یا ناحق در اختیار آنها قرار گرفته است علیه همکیشان خود استفاده میکنند.
عدهای دیگر از آنها نیز به جای خدای بـزرگ، الهههایی از میان سیاستمداران جایزالخطا انتخاب کردهاند و حق و باطل را با همین الههها میسنجند. هر کس که مانند آنها در برابر این بتهای خود ساخته سر تسلیم فرود آورد برای بعضی از این تریبونخواران رانتی«عزیز و محترم است و هر کس این الههها را به هر دلیلی نپسندد مستحق همه گونه اهانت و تضییع حق است. اکنون به نظر میرسد افراط در این راه به جایی رسیده که کم کم قطار شیفتگان، تعدادی از مسافران خود را از دست میدهد و عدهای نیز که گویی به غفلت خـود در هـمـراهی با قطار موصوف پی بردهاند با تأخیر- اما شجاعانه- راه خود را از مشرکان نوین جدا میکنند.
حقیقت آن است که عملکرد صدا و سیما در یکی دو سال گذشته، گاه آنقدر آزار دهنده بود که تحسین رئیس آن، چندان ساده نیست. اما دیروز که نامه او خطاب به همسر شهید باکری منتشر شد بر خود فرض دیدم که شجاعت او و ایستادگی در برابر بعضی مدعیان تـازه بـه دوران رسـیـده را بستایم. لابد آنان که به حسابرسی از مثقال ذره اعتقاد دارند، برای جبران سکوتها و تأخیرهای خود - که قاعدتاً در افزایش قدرت و جسارت بعضی مدعیان موثر بوده است - تدبیری خواهند اندیشید اما باید از آنها سوال کرد آیـا حـاضـرنـد لـخـتـی بـیندیشند و ریشههایی از تازه به دوران رسیدگی را در قضاوتهای همین جماعت علیه اصلاحطلبان اصیل، شناسایی نمایند؟ ضرغامی و ضرغامیهای دیگری که این روزها تحرکات مثبت از خود نشان میدهند باید بدانند کسانی که پوستین وارونه میسازند این وارونگی تنها در رفتار آنها نسبت بـه هـمسر مظلوم شهید باکری نمایان نمیشود.
مگر غیر از این است که همسر باکری تنها به خاطر دفاع از دو شخصیت سرشناس اصلاحطلب و مخالفت با معرفی وزیر میلیاردر آماج عقدهگشاییها قـرار گـرفـتـه اســت؟ پــس بــایـد ریـشـه بـعـضی عقدهگشاییها و تظاهر به انقلابیگریها را در تن ندادن جناح مقابل به روشهای شـرکآمـیز بعضی از مدعیان جستجو کرد؛ همان مدعیانی که افراط آنها، فریاد ضرغامی، قالیباف و لاریجانی را بلند کرده است.
در روزگار عجیب ما، بعضی الهه پرستان چشم بـر همه چیز میبندند: اهانت به قرآن، بیاعتنایی دولتمردان به مراجع تقلید، عبور بیتفاوت از حوادث منجر به قتل 168 هموطن بیگناه، ریخته شدن خون جوانانی که سرمایههای کشور هستند و حتی ایستادگی لجوجانه در برابر فرمان صریح رهبری. کسی که اخلاق و دین را در برابر خانواده باکری- که هنوز مدافعانی در حاکمیت دارند- زیر پا میگذارد یقینا در تضییع حق بیپناهان، افراطیتر خواهد بود و این مسئله، وظیفه ضرغامی و ضرغامیها را از نامهنگاری احساسی بالاتر میبرد؛ اگر چه همین نامهنگاری نیز قاعدتا برای او پرهزینه و البته پراجر خواهد بود.