"«یک روز علیرضا برادرش با دوستدخترش به نام شاهپری- ز- که دختر بسیار زیبا و خوشاندامی بود- به دیدار رضا آمد. آن روزها علیرضا دانشجوی رشته موسیقی در دانشگاه پرینستون بود و با آنچه پدر برایش به جای گذاشته بود، روزگار خوشی میگذراند. به هر حال من و رضا و شاهپری یاد شده نشسته بودیم و به موسیقی ملایمی گوش میدادیم و از هر دری حرفی میزدیم که در این اثنا متوجه شدم شاهپری بدجوری به رضا نگاه میکند و رضا هم از این دلبری استقبال میکند و به قول معروف اشارات نامهرسان شدهاند."
کد خبر: ۶۰۷۵۸۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۰۷