م. موید، شاعر پیشکسوت نیز درباره گلستان و آثارش میگوید: «درباره نثر ابراهیم گلستان واقعاً نمیتوان گفت که نثر بود. نثر گلستان به تعبیری شعر بود. او علاقه ویژهای به زبان فارسی داشت. ابراهیم گلستان یکی از معلمان من به شمار می رفت و میرود. در عرصه شعر و شاعری واقعاً از داستانها و نثر او آموخته ام و همچنان هم می آموزم. در یک کلام من از گلستان زبان فارسی را آموخته ام. اگر نگویم در حد بیهقی و تاریخ سیستان، اما از لابهلای آثارش پس از آن متون، یاد گرفتهام و پس از چنین کتابهای مهمی، برایم مرجع بوده است. به دوستانم و جوانان توصیه میکنم که اگر میخواهند پاسدار زبان فارسی باشند، یکی از مهمترین منابعشان را آثار ابراهیم گلستان در نظر بگیرند. آنان که اهل شعرند، میتوانند نثر گلستان را مانند شعر ببینند و دریابند. این سخنان خلاصه و چکیده وضعیت من در برابر ابراهیم گلستان و آثار و نثرش است. خدا آن سیدبزرگوار را بیامرزد.»
وی در پاسخ به این پرسش که یکی از داستان نویسان او را با سعدی مقایسه میکند و می گوید «گلستان، سعدی زمانه است»، حال نظر شما درباره این سخن چیست، میگوید: «این سخن به هیچوجه گزافه نیست و درباره ابراهیم گلستان و آثار و نثرش کاملاً صدق میکند. چرا باید این سخن گزافه باشد؟ سعدی هم استاد سخن فارسی است. سخن آن داستان نویس بهنظرم حاکی از این است که او نثر ابراهیم گلستان و احساس مسئولیت او را در برابر این زبان بهخوبی می داند و بر آن اشراف دارد؛ ضمن اینکه همانطور که سعدی نثرش شعرگونه است، نثر ابراهیم هم شعرگونه بود. ابراهیم گلستان، خانوادهای با فرهنگ داشت. پدران و اجدادش از علمای بزرگ بودند. در نتیجه فرهنگ در خانوادهشان بومی است. این عامل اولیه بود و عامل دوم این است که او با همه متون آشنایی داشت. شاهنامه، هزار و یک شب و تاریخ سیستان را بهخوبی و به شکلی خواند که نسبت به این آثار نظرگاه داشت و از آنها برداشت خودش را می کرد. از زبان آن بزرگان هم برداشت خاص خودش را داشت و بهخوبی از آن آبشخورها می نوشید. همچنین تاریخ بیهقی را بهخوبی خوانده بود. کسی که میخواهد به جایی برسد، ناچار است رو به متون کهن بیاورد. درواقع آنچه داریم همه متون کهنمان است؛ بنابراین باید از همه آن متون بهره برد تا به شناسهای برسیم و آن شناسه در بازتولید ادبیات به دردمان بخورد و اگر استعداد داریم و اهل هنریم، بهکار ببندیم.»
وی افزود: «نهتنها از روی نثر ابراهیم گلستان، بلکه نویسندگان جوان باز هم با نوشتن از روی دست ابراهیم گلستان به آن توجه کافی دست نمی یابند. زندهیاد اسلامیندوشن به نوشتن از روی متون کلاسیک تأکید ویژهای داشت. او معتقد بود که نویسندگان باید از روی گلستان، بوستان، حافظ، مولانا و تاریخ بیهقی رونویسی کنند. این آثار درواقع مادران ابراهیم گلستان بودهاند. منظورم از مادر، مادر زبانی آنهاست. آنها رفرنس بودند.»